درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.لطف با نظرات خود به ما کمک کنید که یه وبلاگ قشنگ درست کنیم.ممنون
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داستان و عکس عاشقانه و غمگین و آدرس red-apple.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 31
بازدید دیروز : 2
بازدید هفته : 42
بازدید ماه : 41
بازدید کل : 24840
تعداد مطالب : 71
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1



داستان و عکس عاشقانه و غمگین
داستان و عکس عاشقانه و غمگین
جمعه 25 مرداد 1392برچسب:, :: 21:30 ::  نويسنده : behnam & fanoos       

به یاد داشته باش



ادامه مطلب ...


جمعه 25 مرداد 1392برچسب:, :: 21:27 ::  نويسنده : behnam & fanoos       

آيا ميدانستيد كه



ادامه مطلب ...


جمعه 25 مرداد 1392برچسب:, :: 21:26 ::  نويسنده : behnam & fanoos       

آیا میدانید



ادامه مطلب ...


جمعه 25 مرداد 1392برچسب:, :: 21:24 ::  نويسنده : behnam & fanoos       

آن كه شنيد و آن كه نشنيد



ادامه مطلب ...


جمعه 25 مرداد 1392برچسب:, :: 21:20 ::  نويسنده : behnam & fanoos       

از خدا پرسيدم



ادامه مطلب ...


جمعه 25 مرداد 1392برچسب:, :: 21:17 ::  نويسنده : behnam & fanoos       

یه روز یه دانشمند یه آزمایش جالب انجام داد...



ادامه مطلب ...


چهار شنبه 23 مرداد 1392برچسب:, :: 12:45 ::  نويسنده : behnam & fanoos       

اگر مایلید اطلاعات بیشتری درمورد شخصیت خودتان وخصوصیاتی كه باعث می‌شوند دیگران شما را بیشتردوست داشته باشند پیدا كنید به تست زیربا كمال صداقت پاسخ دهید.این تست جدیدترین تست روان شناسی دركشورآمریكا است.
 



ادامه مطلب ...


سه شنبه 22 مرداد 1392برچسب:, :: 18:34 ::  نويسنده : behnam & fanoos       
وفــــــــــــــــــا داری ادامه داستان در ادامه ی مطلب...

ادامه مطلب ...


سه شنبه 22 مرداد 1392برچسب:, :: 18:33 ::  نويسنده : behnam & fanoos       
فقر روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را به یک ده برد تا به او نشان دهد مردمی که در آن جا زندگی می کنند چقدر فقیر هستند . آن ها یک روز و یک شب را در خانه محقر یک روستایی به سر بردند . در راه بازگشت و در پایان سفر ، مرد از پسرش پرسید : نظرت در مورد مسافرت مان چه بود ؟ پسر پاسخ داد : عالی بود پدر !.... پدر پرسید : آیا به زندگی آن ها توجه کردی ؟ پسر پاسخ داد: فکر می کنم ! پدر پرسید : چه چیزی از این سفر یاد گرفتی ؟ پسر کمی اندیشید و بعد به آرامی گفت : فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آن ها چهار تا . ما در حیاط مان فانوس های تزئینی داریم و آن ها ستارگان را دارند . حیاط ما به دیوارهایش محدود می شود اما باغ آن ها بی انتهاست ! در پایان حرف های پسر ، زبان مرد بند آمده بود . پسر اضافه کرد : متشکرم پدر که به من نشان دادی ما واقعأ چقدر فقیر هستیم !

دو شنبه 21 مرداد 1392برچسب:, :: 16:36 ::  نويسنده : behnam & fanoos       
پسر به دختر گفت اگه يه روزي به قلب احتياج داشته باشي اولين نفري هستم که ميام تا قلبمو با تمام وجودم تقديمت کنم.دختر لبخندي زد و گفت ممنونم تا اينکه يک روز اون اتفاق افتاد..حال دختر خوب نبود..نياز فوري به قلب داشت..از پسر خبري نبود..دختر با خودش ميگفت :ميدوني که من هيچوقت نميذاشتم تو قلبتو به من بدي و به خاطر من خودتو فدا کني..ولي اين بود اون حرفات..حتي براي ديدنم هم نيومدي…شايد من ديگه هيچوقت زنده نباشم.. آرام گريست و ديگر چيزي نفهميد… چشمانش را باز کرد..دکتر بالاي سرش بود.به دکتر گفت چه اتفاقي افتاده؟دکتر گفت نگران نباشيد پيوند قلبتون با موفقيت انجام شده.شما بايد استراحت کنيد..درضمن اين نامه براي شماست..! دختر نامه رو برداشت.اثري از اسم روي پاکت ديده نميشد. بازش کرد و درون آن چنين نوشته شده بود: سلام عزيزم.الان که اين نامه رو ميخوني من در قلب تو زنده ام.از دستم ناراحت نباش که بهت سر نزدم چون ميدونستم اگه بيام هرگز نميذاري که قلبمو بهت بدم..پس نيومدم تا بتونم اين کارو انجام بدم..اميدوارم عملت موفقيت آميز باشه.(عاشقتم تا بينهايت) قلب دختر نميتوانست باور کند..اون اين کارو کرده بود..اون قلبشو به دختر داده بود.. آرام اسم پسر را صدا کرد و قطره هاي اشک روي صورتش جاري شد..و به خودش گفت چرا هيچوقت حرفاشو باور نکردم…

دو شنبه 21 مرداد 1392برچسب:, :: 16:32 ::  نويسنده : behnam & fanoos       
دوتا داستان خیلی کوتاه عاشقانه توسط fanoos پسری یه دختری رو خیلی دوست داشت که توی یه سی دی فروشی کار میکرد. اما به دخترک در مورد عشقش هیچی نگفت. هر روز به اون فروشگاه میرفت و یک سی دی می خرید فقط بخاطر صحبت کردن با اون… بعد از یک ماه پسرک مرد… وقتی دخترک به خونه اون رفت و ازش خبر گرفت مادر پسرک گفت که او مرده و اون رو به اتاق پسر برد… دخترک دید که تمامی سی دی ها باز نشده… دخترک گریه کرد و گریه کرد تا مرد… میدونی چرا گریه میکرد؟ چون تمام نامه های عاشقانه اش رو توی جعبه سی دی میگذاشت و به پسرک میداد! ____________________________________________ شیر نری دلباخته‏ی آهوی ماده شد. شیر نگران معشوق بود و می‏ترسید بوسیله‏ حیوانات دیگر دریده شود. از دور مواظبش بود… پس چشم از آهو برنداشت تا یک بار که از دور او را می نگریست، شیری را دید که به آهو حمله کرد. فوری از جا پرید و جلو آمد. دید ماده شیری است. چقدر زیبا بود، ... گردنی مانند مخمل سرخ و بدنی زیبا و طناز داشت. با خود گفت: حتما گرسنه است. همان جا ایستاد و مجذوب زیبایی ماده شیر شد. و هرگز ندید و هرگز نفهمید که آهو خورده شد…

دو شنبه 21 مرداد 1392برچسب:, :: 16:31 ::  نويسنده : behnam & fanoos       
وای از دست خانم ها روزی خانمی در حال بازی گلف بود که توپش تو جنگل افتاد. او دنبال توپ رفت و دید که یک قورباغه در تله گیر کرده است. قورباغه به او گفت : اگر مرا از این تله آزاد کنی سه آرزوی تو را برآورده می کنم . زن قورباغه را آزاد کرد و قورباغه گفت : "متشکرم" ولی من یادم رفت بگویم شرایطی برای آرزوهایت هست؛ هر آرزویی داشته باشی شوهرت 10 برابر آن را میگیرد. زن گفت :.... اشکال ندارد ! زن برای اولین آرزویش میخواست که زیباترین زن دنیا شود ! قورباغه اخطار داد که شما متوجه هستید با این آرزو شوهر شما نیز جذابترین مرد دنیا می شود و تمام زنان به او جذب خواهند شد ؟ زن جواب داد : اشکالی ندارد من زیباترین زن جهان خواهم شد و او فقط به من نگاه میکند ! بنابراین اجی مجی ....... و او زیباترین زن جهان شد ! برای آرزوی دوم خود، زن میخواست که ثروتمندترین زن جهان باشد ! قورباغه گفت : این طوری شوهرت ثروتمندترین مرد جهان خواهد شد و او 10 برابر از تو ثروتمندتر می شود. زن گفت اشکالی ندارد ! چون هرچه من دارم مال اوست و هرچه او دارد مال من است ... بنابراین اجی مجی ....... و او ثروتمندترین زن جهان شد ! سپس قورباغه از آرزوی سوم زن سوال کرد و او جواب داد : من دوست دارم که یک سکته قلبی خفیف بگیرم.....

دو شنبه 21 مرداد 1392برچسب:, :: 16:29 ::  نويسنده : behnam & fanoos       
ارزیابی خود پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره. مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد. پسرک پرسید: «خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟» زن پاسخ داد: «کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد.» پسرک گفت: «خانم، من این کار را با نصف قیمتی که او می دهد انجام خواهم داد.» ... زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است. پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد: «خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم. در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت.» مجددا زن پاسخش منفی بود. پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت. مغازه دار که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: «پسر...، از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم.» پسر جوان جواب داد: «نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند.»

دو شنبه 21 مرداد 1392برچسب:, :: 16:28 ::  نويسنده : behnam & fanoos       
ـ جویدن آدامس هنگام خرد کردن پیاز مانع از اشک ریزی شما می شود. ـ اثر لب و زبان هر کس همانند اثر انگشت آن منحصر به فرد است. ـ رشد کودک در بهار بیشتر است. ـ ۸ دقیقه و ۱۷ ثانیه طول می کشد تا نور خورشید به زمین برسد. ـ ظروف پلاستیکی تقریباً ۵۰۰۰۰سال در برابر تجزیه مقاومند. ـ تنها قسمتی از بدن که خون ندارد قرنیه چشم است. ـ شترمرغ در ۳ دقیقه ۹۵ لیتر آب می خورد. ـ حس بویایی مورچه با حس بویایی سگ برابری می کند. ـ کرم های ابریشم در ۵۶ روز ۸۶ برابر خود غذا می خورند. ـ زمان بارداری فیل به دو سال می رسد. ـ در یک سانتی متری پوست شما ۱۲ متر عصب و ۴ متر رگ و مویرگ است. ـ شدیدترین نعره ها متعلق به وال ها است که برابر با صدای موتور جت است. ـ وقتی یک نوزاد در حال گریه است با صدای ش....ش.... شما آرام می شود به این دلیل که صدای آبی که اطراف نوزاد در شکم مادر است را برایش تداعی می کند، در ضمن این یکی ازدلایلی است که چرا صدای ساحل دریا به انسان آرامش می دهد. ـ دلفین ها همانند گرگ ها هنگان خواب چشم هایشان را باز می گذارند. ـ با نگاه کردن به گوش حیوانات می توانیم به تخم گذار بودن یا بچه زا بودن آنها پی ببریم. بدین صورت که تخم گذاران گوششان ناپیدا و بچه زایان گوششان نمایان است، تنها یک اسثتنا وجود دارد آن هم نوعی افعی است که بچه زاست اما گوشش دقیق پیدا نیست. ـ بیشتر سردردهای معمولی از کم نوشیدن آب است. ـ انسان امروزی به طور متوسط ۶ سال از عمر خود را تلویزیون نگاه می کند و ۶ سال را صرف غذا خوردن می کند و یک سوم را می خوابد. ـ موش دو پای آفریقایی از میدان دید ۳۶۰ درجه برخوردار است. ـ مغز انسان تنها ۲ درصد از وزن انسان را تشکیل می دهد ولی ۲۵ درصد اکسیژن دریافتی بدن را به تنهایی مصرف می کند. - سرعت عطسه یك انسان برابر است با 160 كیلومتر در ساعت - آب دریا بهترین ماسك صورت است ! - چشم انسان معادل یك دوربین 135 مگا پیكسل عمل می كند ! - 90% سم مار از پروتئین تشكیل شده است ! - مغز در هنگام خواب فعالتر از وقتی است كه تلویزیون می بینید ! - جوانان هندی شادترین و ژاپنی ها افسرده ترین های جهان هستند ! - قوه چشایی پروانه در پاهای آن تعبیه شده است !

دو شنبه 21 مرداد 1392برچسب:, :: 16:25 ::  نويسنده : behnam & fanoos       
داستان غمگین اما واقعی! شهریور 1381 بود که با یه دختر آشنا شدم . از راه تلفن . آخه اونقدر مغرور بودم که هیچ وقت غرور مردونم بهم اجازه نمی داد که از راه متلک بار کردن دخترا توی خیابون برای خودم دوست پیدا کنم . هر چند که به خاطر این غرور 3 سال توی غم عشق دختر همسایمون سوختم و با اینکه می دونستم اونم منو می خوادولی هیچ وقت به خودم اجازه ندادم که برم باهش حرف بزنم . از آخر هم پرید و رفت روی بوم یه نفر دیگه نشست . شاید اسم این غرور دیونگی باشه . اما این من بودم . من ... ادامه داستان در ادامه مطلب

ادامه مطلب ...