درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید.لطف با نظرات خود به ما کمک کنید که یه وبلاگ قشنگ درست کنیم.ممنون
آخرین مطالب
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان داستان و عکس عاشقانه و غمگین و آدرس red-apple.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.








نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 82
بازدید کل : 24881
تعداد مطالب : 71
تعداد نظرات : 6
تعداد آنلاین : 1



داستان و عکس عاشقانه و غمگین
داستان و عکس عاشقانه و غمگین
چهار شنبه 16 مرداد 1392برچسب:, :: 15:46 ::  نويسنده : behnam & fanoos       
مادر مسعود برای دیدن پسرش مسعود به محل دیدن او یعنی لندن آمده بود. او در آنجا متوجه شد که پسرش با یک هم اتاقی دختر به نام ویکی زندگی می کند. کاری از دست خانم حمیدی برنمی آمد و از طرفی هم اتاقی مسعود هم خیلی خوشگل بود. و به رابطه ی میان آن دو ظنین شده بود و این موضوع باعث کنجکاوی بیشتر او می شد. مسعود که فکر مادرش را خوانده بود گفت : من میدانم که شما چه فکری می کنید ، اما من به شما اطمینان می دهم که من و ویکی فقط هم اتاقی هستیم. حدود یک هفته بعد ویکی پیش مسعود آمد و گفت : از وقتی که مادرت از اینجا رفته قندان نقره ای من گم شده ، تو فکر نمی کنی که مادرت این قندان را برداشته باشد؟ خب من شک دارم ، ما برای اطمینان بیشتر به او ایمیل خواهم زد. او در ایمیل خود چنین نوشت : “مادر عزیزم ، من نمی گم که شما قندان را از خانه من برداشتید ، و در ضمن نمی گم که شما آن را برنداشتید. اما در هر صورت واقعیت این است که قندان از وقتی که شما به تهران برگشتید گم شده است با عشق مسعود” روز بعد مسعود یک ایمیل به این مضمون از مادرش دریافت کرد: پسر عزیزم ، من نمی گم تو با ویکی رابطه داری! و در ضمن نمی گم که تو باهاش رابطه نداری. اما واقعیت این است که اگر او در رختخواب خودش می خوابید ، حتما تا الان قندان را پیدا کرده بود. با عشق مامان.

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: